امروز که اومدم دنبالت نمیدونم چرا خجالت کشیدی ...
اول که هرچی بهت گفتم جوابمو ندادی ...
بعدشم که اروم رفتی تا منم بیام ...
اینقدر اروم حرف زدی که نشنیدم چی گفتی ...
ولی قول میدم فردا هم میام این سری ....
با دلی پر از امید چون از رفیقات شنیدم که توهم دنبالمی ...
خدایا خودت یه کاری کن که این دفعه وایسه ...
راستی از همین جا هم به Z تبریک میگم بدون همیشه مثل اجی منی ...
امیدوارم با پسری که دوست شدی لیاقتت رو داشته باشه ...
تاریخ : سه شنبه 91/2/26 | 10:3 عصر | نویسنده : مهدی | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید